بیمارستان
امروز 26 آذر ماه بود و دقیقا یک هفته از بیماری دختری میگذره دختری روز چهارشنبه 19 آذر ازقضا با صدای ساعتی که براش کوک کرده بودم و کنارش گذاشته بودم تا بلکه زود از خواب بیدتر بشه و اشتهاش بنا به توصیه عزیزان ساعت شش ونیم بیدار شد.با هم خاله بازی کردیم تا اینکه به زور ساعت 9 صبح شیر خورد و گفت مامان میام بخابم و ساعت 12 با حالت استراغ از خواب بیدار شد ..هیچ چیزی تو دلش بند نمیشد حتی چای زنجفیل که براش درست کرده بودم ..بعد از ظهر رفتیم پش یه متخصص که گفتند ویروسه و کم کم تبم میکنه و البته اسهال و تا سه روز خوب میشه(آخه اون وقت فقط استفراغ داشت) ..یه آمپول و درصورت لزوم یه سرم هم بهش داد..بگذریم وقتی که از مطب اومدیم بابایی به علت پارک م...
مهد کودک
برای اولین بار 8 آذربرای دیدن مهد با هم رفتیم و قرار شد 10 آذر به طورآزمایشی بریم که مامانی موقع خوردن صبحانه تو رو تنها گذاشت و ساعت 11 گریه کرده بودی که مامانو میخام و من اومدم سراغت لازم به ذکره فقط برای این که غذا خوردنت بهتر باشه به خاطر حضور بچه ها مجبور شدم بذارمت مهد